دنیای "کوچک" من

ماجراهایی نه خیلی نزدیک.. نه خیلی دور..

تبلیغات تبلیغات

M&M - قسمت 1

سلام شاید برای نوشتن کاملش وقت کافی نباشه، بخاطر همین نوشتم قسمت 1 - بعد چند وقت تونستم بشینم جدی باهاش صحبت کنم، راجع به اتفاقاتی که اخیرا براش افتاده و به نظرم نیاز به یه صحبت جدی داشت ! میگفت تو یه پلتفورم مجازی، یه دختر به صورت اتفاقی بهش پیام داده و خلاصه شروع کردن با هم صحبت کردن. میگفت براش جالب بوده چون پروفایل خودش هیچ چیز خاصی نداشته و اکانتشم پرایوت بوده. میگفت وقتی از اون طرف میپرسیده چرا به من پیام دادین، جوابشو نمیداده ! خلاصه با هم صحبت کرده بودن و دیده بود که عه ! اینا تقریبا از یه محل تو تهران هستن. یعنی فاصله خونه هاشون از همدیگه شاید 5 دقیقه بود. اینکه اتفاقی دو نفر اینطوری با هم شروع به صحبت کنن عجیبه. خودش نزدیکای 30 و اون دختر 25 سالش بود. و اتفاق بد اینکه اون دختر سابقه طلاق داشت. - خب میشناسمش که خیلی اهل رل و مل و این حرفا نیست و چند وقتیه کلا تو فکر ازدواج و اینا
ادامه مطلب

دیوانه..

لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یاد شعله دیدم سرکشی‌های توام آمد به یاد  سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند روی و موی مجلس‌آرای توام آمد به یاد  بود لرزان شعله شمعی در آغوش نسیم لرزش زلف سمن‌سای توام آمد به یاد  در چمن پروانه‌ای آمد ولی ننشسته رفت با حریفان قهر بی‌جای توام آمد به یاد  از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید اجتناب رغبت‌ افزای توام آمد به یاد  پای سروی جویباری زاری از حد برده بود های‌های گریه در پای توام آمد به یاد  شهر پرهنگامه از دیوانه‌ای دیدم رهی از تو و دیوانگی‌های توام آمد به یاد* رهی معیری *  
ادامه مطلب

اتوماتیک..

  - حس خیلی خوبی نسبت به مردم جامعه ندارم. وقتی میبینم برای یه مشکل کوچیک که تو سطح جامعه رخ میده (مثلا یه تصادف و راه بندون)، مردم میخوان اون وسط همه دیگه رو از وسط 3 تیکه کنن که راه خودشون باز بشه و برن.. وقتی میبینم مردم تو برخی صف ها اصلا نوبت رو رعایت نمیکنن.. یه جورایی میشه گفت کسی به کسی رحم نمیکنه.. نمیدونم وضعیت مثلا 50 سال پیش چطور بوده ولی واقعا این بی فرهنگی ها و بی اخلاقی ها خیلی وقتا قابل تحمل نیست.. البته این شامل حال همه نمیشه و مردم خوب هم داریم.. اما بُعد منفی خیلی وقتا یهو خودشو نشون میده..    - آدم تعجب میکنه ! انگاری بعضی وقتا مشاوره رفتن هم میشه مثل دکتر عادی رفتن.. طرف سریع میخواد یه نسخه بپیچه یا ارجاعت بده اینور اونور.. بابا خب شاید من فقط اومدم با تو حرف بزنم چون شاید از قدیم تر ها داستان منو بدونی.. خیلی بده آدم فکر کنه مراجعه به مشاوره یه جورایی وقت تلف کردنه..
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها